WHEN I CAME DRENCHED IN
THE RAIN…………………
وقتی خیس از باران به خانه
رسیدم
BROTHER SAID : “ WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU?”
برادرم گفت: چرا چتری با
خود نبردی؟
SISTER SAID:”WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED”
خواهرم گفت: چرا تا بند
آمدن باران صبر نکردی؟
DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE”.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها
وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد
BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID”
اما مادرم در حالی که
موهای مرا خشک می کرد گفت
“STUPID RAIN”
باران احمق
THAT’S MOM!!!
این است معنی مادر
به نظرتون معنی مادر همینه
بارالها!
چگونه سر بالا بگیرم و به درگاهت بیایم و بگویم :
الهی العفو ... که عفو و بخششت را می طلبم
اما باز هم جلوی نفسم را نمی گیرم؟
چگونه شرمسارت نباشم در حالی که هر چه جور و جفا از من می بینی
باز هم رشته ی مهر و دوستی ات را نمی گسلی و رهایم نمی کنی؟
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم...
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم...
تو را در مثنوی، در نی، تو را در های و هو، در هی
تو را در بند بند نالههای بیصدا دیدم
تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم
دوباره لیلة القدر آمد و شوریدگیهایم
تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم
شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم
صدایت کردم و آیینهها تابید در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم
نگاهم کردی و باران یک ریز غزل آمد
نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم
تو را در شمعها، قندیلها، در عود، در اسپند
دلم را پَرزنان در حلقه پروانهها دیدم
تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژههای سبز رنگ ربنا دیدم
تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم
تو را دیدم که میچرخید گردت خانه کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم
شبیه سایه تو کعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم
شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند
تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم
در اوج کبر و در اوج ریای شام ـ ای کعبه ـ
تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم
دمی که اسبها بر پیکر تو تاخت آوردند
تو را ای بیکفن، در کسوت آل عبا دیدم
دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه زهرا(س)
تو را محکمترین تفسیر راز «انّما» دیدم
هجوم نیزهها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا در «آتنا» دیدم
تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم
تو را هر روز با اندوه ابراهیم، همسایه
تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم
همان شب که سرت بر نیزهها قرآن تلاوت کرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم
تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم
سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم
به یحیی و سیاوش جلوه میبخشد گل خونت
تو را ای صبح صادق با امام مجتبی(ع) دیدم
تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بیتاب در بیتابی طشت طلا دیدم
شکستم در قصیده، در غزل، ای جان شور و شعر
تو را وقتی که در فریاد «ادرک یا اخا» دیدم
تمام راه را بر نیزهها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب کبری(س) تو را دیدم
دل و دست از پلیدیهای این دنیا شبی شستم
که خونت را حنای دست مشتی بی حیا دیدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومهی شمسی
که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم
مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم
تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم
آیا انسان ظرفیت عشق به خداوند را دارد؟
پرسش عاشقی خیلی دردناک است، البته منظور عشق زمینی است. آیا عشق آسمانی، عشق به خدا ترسناک است؟ آیا باعث از دست دادن همه چیزهایی می¬شود که دوستشان داریم؛ مثل خانواده و ... . من دوست دارم عاشق خدا شوم، ولی دوستی می¬گفت خیلی ترسناک است .یکی از دوستان می¬گفت: از همین پایین هم می¬شود به خدا عشق ورزید، اما اگر نزدیکش شوی شاید درونش حل شوی و دیگر چیزی از تو باقی نماند... دوست من می¬گوید: پیامبر با این¬که 40 سال عبادت خدا می-کرد با دیدن جبرئیل خدا غش کرد، چه رسد به دیدن خود خدا و موسی و دوستانش با تابش نور خداوند به کوه جان دادند چه برسد به ما... .
پاسخ اجمالی
هدف از عشق مجازی رسیدن به عشق حقیقی بوده و اگر همراه با عفت باشد، انسان را بعد از تحولات و دگرگونیهایی بنیادین به آستانۀ عشق الاهی خواهد رساند که مطلوب اصلی دین و باطن حقیقی آن چیزی جز رسیدن به مقام محبت الاهی نیست؛ بهویژه در اسلام توجه عمدهای به این مطلب شده و امامان و عرفای بزرگ ما الگوهای عشق و دلدادگی به خدا و واصلان حریم قدس الاهی بودهاند.
وقتی از امـام صـادق(ع) درمورد ماهیت عشق (عشق مجازی) سؤال شد، فـرمـود: «دلهایى از یاد خدا تهى مىگردد و خداوند محبت غیر خود را به آنها مىچشاند». از این دیدگاه، عشق مجازی چیزی جز غفلت از یاد معشوق حقیقی نیست و فرد بهآن مبتلا میشود تا در اثر عذاب حاصل از آنکه خود لطفی الاهی است، به فطرت توحیدی و عشق ازلی رجعت داده شود.
داماد علی آبادی که به استقبال شهادت رفت
اوج بندگی در قرار عاشقی/ حجله ای که آسمانی شد+تصاویر |
ﺩﻭ ﺗﺎ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ....... ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ!!!!!! ﻭ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩ !!........ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﺄ "ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ !!!!!! " ﺍﻣﺎ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩ !!!!.... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﺗﺎﻗﻢ " ﯾﺦ ﺯﺩﻩ" ﺍﻭﻥ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ .............. ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻗﻢ " ﭼﻮﺑﯽ" ﺑﻮﺩ ! ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﺎﻫﺎﺳﺖ .......... ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭﺍﺳﻪ "ﺁﺩﻣﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ" ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ ......... ﻧﻪ ﺻﺪﺍﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻧﺪ
یک مهندس روسی، تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد. کارگرها موقع اذان، نمازشونو می خوندند. یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار، نماز بخونید آخر ماه از حقوقتون کم میکنم! بعضیا از ترس اینکه حقوقشون کم نشه نماز رو بعد از کار میخوندن و بعضی هم همچنان اول وقت..
آخر ماه شد
مهندس به اونائیکه نماز اول وقت رو ترک نکرده بودند بیشتر از حقوق عادی (ماهیانه) داد!
بقیه بهش اعتراض کردند که چرا به اینا حقوق بیشتری دادی؟!
گفت: اهمیت دادن این افراد به نماز و چشم پوشی از کسر حقوق، نشون میده ایمانشون بیشتر از شماست؛ این تیپ آدما هیچوقت در کار خیانت نمی کنند همونطور که به نمازشون خیانت نکردند!
کسانی که به خدا خیانت نکنند به خلق
خدا هم خیانت نمیکنند.
نمازتشکرازخداست ٪
یاحق
سردار آزمون غیب شد!
خبرنگاری که به تمرین تیم ملی در استرالیا رفته بود ،گزارش خود را اینگونه نقل می کند:« همه چیز خوب بود و همه بازیکنان با تلاش به بازی ادامه می دادند . کی روش مثل همیشه سختگیری خاصی برای تمرین بازیکنان داشت. همه چیز خوب پیش می رفت که متوجه غیبت ناگهانی سردار آزمون در تمرین شدم. مهاجم ۲۰ ساله تیم ملی ، وسط تمرین های سخت کی روش غیبش زده بود و جالب این بود که کادر فنی واکنشی به این غیبت از خود نشان نداد. سوژه خوبی گیر آورده بودم. فرار بازیکن جوان از تمرین تیم ملی. سردار را اما گوشه ای دیدم. زیر یک درخت. داشت نماز می خواند. جوان ۲۰ ساله اهل گنبد حتی وسط تمرین هم به فکر نماز اول وقتش بود.