سکوت پرحرف

عشق .دنیای بچه ها.زندگی .خداخدا

سکوت پرحرف

عشق .دنیای بچه ها.زندگی .خداخدا

سکوت پرحرف

نداره خودتون توضیحش بدید اصلا توضیح و نتیجه همه چی دست خودتونه حتی خودتون میتونید جهنمتون و بهشت کنید میگم جریانشو

نمیدونم

یه بنده خدایی چند روز گیر داده بودن که شما چادری هستی من دوست دارم با شما بیام جاهایی که میری ...
گفتم بسم الله
من فردا میرم مرقد پایه ای ؟؟؟ بریم با هم دیگه ...
اولش که اومدیم وارد بشیم هی تو راه عکس امام (ره) و رهبر رو تا میدید میگفت :
ئــــه ! آقا !!! آقاس ؟!
دیگه داشتم شاکی میشدم که رسیدیم
تا من اومدم پیاده بشم دیدم رفته پشت ماشین حالش بده ...
با اون حال بازم ول نمی کرد !!!
دم در :
نگا کن تو رو خدا میخوای شمع هم بدم روشن کنی با اون چادرت
و خانم ِ مخاطب سرشونو مینداختن پایین و میرفتن
اوهوع ! قیافه رو
چاره ای نبود
دستشو گرفتم رفتیم تو ...
دم کفشداری : آقا من دویست تومن کفشمو خریدما !!! حواست باشه !!!
دستشو دوباره گرفتم کشیدم از کفشداره عذر خواهی کردم ...
کشیدمش کنار گفتم : میخوای بگم واکسم بزنه !!!
هیچی نگفت ولی سر ِ لج و لج بازی اومد بیرون مجددا از وروودی آقایون داشت میرفت !!!
بازم گرفتمش
ولی این بار دستشو محکم گرفتم جایی نره
ولم نکردم !( آیکن حقش بود ! )
تا وقتی رسیدیم تو
اومدم بگم بریم اونجا بشینیم ؛ دیدم نشسته یه گوشه و برخلاف همیشه آروومه !
خدایا چه خبره ؟!
جلو تر رفتم
بعـــله ! خانوم دارن رو پلاکارد های دور و اطراف و در و دیوار و خلاصه هرجا تو دیده ، یادگاری مینوسن !!! (آیکن خود زنی !)
رفتم کنارش : بعد به من بگو امل خو آخه اینجا جای این کاراس ؟؟؟ شما که تمدن داری چرا ؟؟؟               

  • ابوالفضل قشقائی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">